##@بهاران@##

ساخت وبلاگ

 چرا التماس دعا

 

مردی از میان جمع بلند شد و گفت:

چه کنیم که دعایمان مستجاب شود؟

حضرت پاسخ داد: با زبانی دعا کنید که با آن گناه نکرده باشید.

مرد متعجب و ناراحت گفت: یا رسول الله (ص) همه ما زبانی آلوده به گناه داریم!

حضرت فرمودند : زبان تو برای تو گناه کرده است نه برای برادر تو .

پس زبان تو نسبت به برادرت بی‌گناه است و زبان او نسبت به تو .

برای یک‌دیگر دعا کنید تا مستجاب شود . . .

دا و مناجات با حق

 

 

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 475 تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 ساعت: 15:18

 فرجام قاتلان امام حسین(ع) و یارانش 

 دهم محرم سال ۶۱ هجری، حادثه‌ عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.

افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.

اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند. 

با استناد به دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلی‌ترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه شده است که در جدول زیر ارائه می‌شود:

 

نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد 
یزید بن معاویه چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع)  مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع)  ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین(ع) توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد 
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت  
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد  مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید
##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 474 تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 ساعت: 11:44

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 416 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

حضرت حجة الاسلام و المسلمين ((آقاى حاج سيّدمحمد تقى حشمت الواعظين طباطبائى قمى )) داستانى را از ((آيت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره )) اينچنين نقل فرمود:
يكى از علماى نجف اشرف ، كه مدّتى در قم آمده بود، براى من چنين نقل كرد كه : من مشكلى داشتم به مسجد جمكران رفتم درد دل خود را به محضر ((حضرت بقية الله حجةّبن الحسن العسكرى امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف )) عرضه داشتم و از وى خواستم كه نزد خدا شفاعت كند تا مشكلم حل شود.
براى همين منظور بكرّات به مسجد جمكران رفتم ولى نتيجه اى نديدم . روزى هنگام نماز دلم شكست و عرضكردم : مولاجان ، آيا جايز است كه در محضر شما و در منزل شما باشم و به ديگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشيد، آيا زشت نيست با وجود امام حتّى به ((علمدار كربلا قمربنى هاشم (ع ))) متوسل شوم و او را نزد خدا شفيع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بين خواب و بيدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امكان ((حضرت حجّت بن الحسن العسكرى عجل الله تعالى فرجه الشريف )) مواجه شدم .
بدون تامل به حضرتش سلام كردم .
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: ((نه تنها زشت نيست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار كربلا متوّسل شوى ، بلكه شما را راهنمائى هم مى كنم كه به حضرتش چه بگويى .
چون خواستى از ((حضرت ابوالفضل (ع ))) حاجت بخواهى ، اين چنين بگو: ((يا اباالغوث ادركنى )) اى آقا پناهم بده .))
(114)

((عباس )) در حروف ابجد مطابق با عدد 133 است . به تجربه رسيده كه اگر كسى براى برآورده شدن حاجت و رفع گرفتارى ، بعد از نماز روز جمعه ، 133 مرتبه رجأ بگويد: يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَيْنِ اِكْشِفْ لى كَرْبى بِحَقِ اَخْيكَ الْحُسَيْنِ (ع حاجت او برآورده و گرفتارى برطرف مى شود. 

 مرحوم بيرجندى در كتاب شريف كبريت احمر مى نويسد: در سفر عتبات عاليات در عالم رؤ يا ديدم اگر كسى گويد:((عَبْداللّه اَبَاالْفَضْل دَخيلَك )) حاجت او برآورده شود
پس از آن احقر مكرّر به آن عمل كردم و حوائج مهم و بزرگى برآورده شد.
 به تجربه رسيده كه نذر براى ((ام البنين (عليهاالسلام ))) و اطعام مستمندان به نام ((اباالفضل (ع ))) براى برآورده شدن حاجات مؤ ثر است .
5 از مرحوم آيت الله العظمى ((آقاى سيدمحمود حسينى شاهرودى قدس ‍ سره )) نقل شده است كه فرموده بود: من در مشكلات ، صد مرتبه صلوات براى ((مادر حضرت ابوالفضل العباس (ع ) ام البنين (ع ))) مى فرستم .(بنده هم مؤ لف كرارا به آن رسيده ام )
6 چهارشب جمعه ، ده مرتبه سوره يس ، بدين طريق :
شب جمعه اوّل سه مرتبه ، شب جمعه دوم سه مرتبه ، شب جمعه سوم سه مرتبه ، شب جمعه چهارم ، يك مرتبه سوره يس به نيابت از ((حضرت ابوالفضل العباس (ع ))) هديه براى مادرش ((ام البنين (ع ))) بخواند ان شأ الله حاجت روا گردد.

 


برگرفت از کتاب کرامات العباسیه. تالیف: عالی میر خلف زاده

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 396 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

بسم الله الرحمن الرحیم


اگر مردم می دانستند در اطرافشان چه خبر است

چه کمینگاههائی که نگذاشته اند
چه چشمهای دریده ای که منتظر لحظه ای خطای آنهاست
چه گوشهای مراقبی که منتظر یک لغزش کلامی آنهاست
چه دستهائی که آنها را به سمت بدیها هل می دهد و می کشد
چه جمعیتی که همواره با آنها راه می روند و هرکدام به دنبال زدن خنجر هستند
چه کینه توزانی که اگر از دستشان بربیاید شخص را قطعه قطعه می کنند

خیلی بیشتر در هر نفسشان احتیاط می کردند و راه رفتشنان را چونان کسی که بر پرتگاهی بلند راه می رود تنظیم می کردند


و اگر مردم می دانستند

چه نگاههای نگرانی که فقط منتظر شنیدن یک واژه کمک هستند تا با جان و دل به نجات بیایند
چه دستهائی که هر ثانیه بلا را از آنان دور می کنند
چه حافظانی که هر لحظه کنارشان راه می روند تا مبادا گزندی به آنان برسد
چه شوق و ولعی برای شنیدن دعوت و دوست شدن با انان
چه کمر بستگان آماده به خدمتی که منتظرند تا شخص دعوتشان کند

بیشتر با دوستانشان دوست می شدند و انها را دشمن خود فرض نمی کردند


و اگر مردم می دانستند

وقتی به نماز می ایستند چه غوغائی در عالم ملکوت برپا میشود
چه انواری به سمت آنان نازل می شود
چه هاله ای از لطف آنها را فرا می گیرد
چه درهائی از وصل که باز نمی شود
چه درهائی از بهشت که فوج فوج باز می شود
چه آسیبیهای سنگینی که به دشمن قسم خورده انها وارد نمی شود

این همه لطف را به چند درهم نمی فروختند


و اگر مردم می دانستند

شیعه علی علیه السلام چه ارج و قربی نزد درگاه الهی دارد
و ملائک چگونه کمر به خدمت آنها بسته اند
و خدای سبحان به آنها فخر می کند

برای صراط علی علیه السلام جان فدا می کردند


و اگر مردم می دانستند

دشمنی با ظالمان در حق فاطمه سلام الله علیها چه ارزشی در عالم ملکوت دارد
و اگر می دانستند لعن ظالمان چه گره هها که نمی گشاید

لحظه ای از لعن و دشمنی دریغ نمی کردند

ای کاش که مردم می دانستند و عمل می کردند
##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 430 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

تربیت رحیمانه خدا نسبت به بندگان

حرف خدا این است:

من که تمام دانه ها، هسته ها، حشرات، حیوانات و موجودات غیر از شما را در دامن خودم به این درستی، زیبایی و خوبی و بر اساس قوانین حکیمانه دارم تربیت می کنم، شما را نیز با همان نگاه رحیمانه و عاشقانه ام تربیت می کنم، تا مافوق تمام موجودات، حتی ملائکه شوید. به شرطی که بخواهید. اگر بگویی نمی خواهم، صد و بیست و چهار هزار نفر را به دنبال تو می فرستم که بعضی از آنان نهصد و پنجاه سال با تو حرف بزنند و فقط بگویند: بخواه، نگو نمی خواهم.

اگر هسته ها، دانه ها، درخت ها، گوسفندها و دیگر موجودات می گفتند نمی خواهیم، تو لقمه ای غذا نداشتی که بخوری. تمام این نعمت ها برای این است که تمام موجودات دیگر گفتند: می خواهیم و تربیت تو را قبول می کنیم. هیچ کدام نه نگفتند. فقط تو جنس دو پا هستی که می گویی: نمی خواهم.

چند نفر از جنس دو پا می گویند نمی خواهیم؟ قرآن می گوید: اکثر آنها.

حضرت نوح وقتی سوار کشتی شد و "من آمن معه" یعنی کسانی که گفتند: می خواهیم، بعد از نهصد سال، هشتاد و سه نفر از کل آن منطقه بر کشتی سوار شدند.

سی هزار نفر در کربلا، هشت روز به آنها گفتند بخواهید، گفتند نمی خواهیم، از این همه سه نفر گفتند می خواهیم. یکی حربن یزید بود، دومی سعد بن حارث انصاری بود، سومی نیز برادر او، ابوالحتوف بن حارث انصاری بود که نیم ساعت مانده به شهادت ابی عبدالله گفت می خواهم.

حال آن کسانی که می گویند تربیت تو را نمی خواهیم، بشمارم: هرچه زن و دختر بدحجاب هستند، اهل زنا، رباخوار، رشوه گیر، دزد و هرکسی که رابطه نامشروع دارد. پس چند نفر گفتند می خواهیم؟

خدا حرف می زند، اما گوشی می خواهد که این حرف ها را مانند حضرت موسی بگیرد. اوایل سوره طه را نگاه کنید... وقتی خدا یا حضرت موسی حرف می زند، شما ببینید او با شنیدن کلام خدا چه حالی شده است. کسی می تواند حال حضرت موسی را درک کند؟

کسی به حضرت سید الشهدا عرض کرد: من غصه بزرگی دارم. امام فرمودند: آن غصه چیست؟ گفت نماز شبم که تمام می شود و فجر صادق می دمد و موذن الله اکبر اذان صبح را می گوید، من می خواهم دق کنم. قلبم می خواهد بایستد. یابن رسول الله چرا من این گونه هستم؟

حضرت می فرماید:

جلسه خصوصی هرکسی با محبوبش تمام شود، همین حال را دارد. تو را چون راه می دهند که وقتی مجلس تمام می شود، این حال به تو دست می دهد.

آفرین به سعدی که زیبا می سراید:

اگر لذت ترک لذت بدانی        دگر شهوت نفس لذت نخواهی

yad%20khoda


 برگرفته از کتاب ارزش عمر و راه هزینه آن(استاد حسن انصاریان)

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 466 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

"سلوک باران"

عقربه های قبله نما

عقربه های قبله نما را دیده اید که پیوسته لرزان اند، مگر زمانی که همسو با قبله باشند. دل آدمی نیز همین طور است، لرزان و مضطرب است مگر این که با خدا همسو شده و همواره در یاد خدا باشد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دلی آرام داشت، چرا که پیوسته در یاد خدا بود. در تمام نشست و برخاست ها یاد خدا می کرد. البته نه به این معنا که دائم تسبیح به دست داشت، بلکه هرکجا می خواست کاری انجام دهد، می گفت اگر الان خدا به جای من بود، چه می کرد. و یاد خدا به این معناست.

بادکنک ها

   بادکنک هایی که زیاد باد دارند کافی است یک سر سوزن به آنها فرو کنیدُ آنگاه است که می بینید یک وجب شکاف برداشته و منفجر می شوند و چه سر و صدایی هم به راه می اندازند. اما بادکنک هایی که باد ندارند یا باد کمی دارندبه اندازه همان سر سوزن آسیب می بینند و قابل تعمیر هم هستند و صدایی هم از آنها بلند نمی شود.

آدم ها هم همین طورند، آنهایی که باد غرور و کبر و تکبر در سر دارند کافی است شما به آنها بگویید بالای چشم تان ابروست،منفجر می شوند و به این زودی ها هم نمی توانند خودشان را جمع کنند.

ولی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، پیامبر بود، گل سرسبد کائنات و هستی بود. بر سر او شکمبه گوسفند می ریختند، خم به ابرو نمی آورد. چون باد غرور در سر نداشت.

حمام های عمومی

بعضی ها توی حمام های عمومی کارشان مشت و مال دادن بود. یعنی طرف می آمد تمام نیرو و انرژی خود را در دستان خود جمع می کرد، بعد هم تا می توانست به طرف فشارمی آورد و مشت و مال می دار و در این وسط خود خسته و ناتوان می شدو اما مشتری نیرو و انرژی پیدا می کرد.

حال کسانی که در جامعه بر شنا فشار روحی و استرس وارد می کنند و حتی به ظاهر ضربه هم می زنند، درست شبیه همان مشت و مال دهنده ها می مانند که سرانجام خود ناتوان و خسته می شوند، اما این شمایید که نیرو و توان می یابید.

به همین خاطر امام رحمه الله می فرمود:

دست آن شیخ ببوسید که تکفیرم کرد

محتسب را بنوازید که زنجیرم کرد

یعنی خیلی چیزها که دارم از مشت و مال آنهاست.


گوشه ای از کتاب"سلوک باران" حجه الاسلام محمد رضا رنجبر

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 486 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

برای آمادگی ظهور چه باید بکنیم؟

1_1_7598161166107206115698110562201368525510

برای ظهور جامعه باید آن گونه رشد کند که معنای امام را به خوبی درک کند. و به آن معتقد شود. درک این معنا و رسیدن به آن، قبل از ظهور و عمل کردن مطابق آن بعد از ظهور است. و این یکی از جنبه های آماده سازی، طالبان ظهور است که قبل از ظهور باید آن را محقق کنند. و الا باید قبول کرد که جامعه مستعد ظهور نیست و نباید از خدای متعال توقع تعجیل در ظهور و رساندن امام را داشته باشد. و ائمه خود معرفی کرده اند که یار و یاور آنها باید چه خصیصه ای داشته باشد.

«راوی می گوید خدمت حضرت صادق علیه السّلام بودم كه سهل بن حسن خراسانى وارد شده سلام كرده نشست. عرضكرد ... چرا دفاع از حق خود نمى‏كنید با اینكه بیش از صد هزار شیعه شمشیر زن دارید. فرمود بنشین خراسانى خدا جانب ترا رعایت كند.

بكنیزى بنام حنیفه فرمود تنور را بیفروزد. تنور افروخته شد چنانچه یك پارچه آتش گردید و قسمت بالاى آن سفید شد. بعد رو بمرد خراسانى نموده فرمود برو بنشین داخل تنور. خراسانى شروع بالتماس نموده یا ابن رسول اللَّه مرا به آتش مسوزان. از جرم من درگذر خدا از تو بگذرد. امام فرمود ترا بخشیدم.

در همین موقع هارون مكى وارد شد یك كفش خود را به انگشت گرفته بود عرضكرد السلام علیك یا ابن رسول اللَّه. امام فرمود نعلین را از دست بیانداز برو داخل تنور بنشین. نعلین را انداخت و داخل تنور نشست.

امام شروع كرد با خراسانى بصحبت كردن از جریانهاى خراسان مثل اینكه در خراسان بوده بعد فرمود خراسانى برو ببین در تنور چه خبر است بجانب تنور رفتم دیدم چهار زانو در تنور نشسته از تنور خارج شد بما سلام كرد امام علیه السّلام فرمود از اینها در خراسان چند نفر پیدا مى‏شود؟.

عرضكرد بخدا قسم یكنفر هم نیست نه بخدا یك نفر پیدا نمى‏شود فرمود ما در زمانى كه پنج نفر یاور نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم. »[1]

ما تجربه ای چند صد ساله در پیش روی خود داریم. حتی در قبل از اسلام می توانیم ببینیم که تمرد از دستور حق، چه نتیجه ای به دنبال داشته که در ماجرای حضرت موسی (ع) از سرگردانی چهل ساله به خاطر یک تمرد سخن می گوید:

«قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقینَ[مائده/26] خدا گفت: ورود به آن سرزمین به مدت چهل سال برایشان حرام شد و در آن بیابان سرگردان خواهند ماند. پس براى این نافرمانان اندوهگین مباش.»

و در بعد اسلام نیز دیده ایم که یک لحظه کوتاهی چه نتیجه ای به دنبال داشت و چگونه سقیفه امت را به انحراف کشاند. در حالی که اگر فقط چند ده نفر مانند مقداد معنای امام را می فهمیدند، برای جلوگیری از انحراف کافی بود:

"مقداد حتى لحظه‏ اى هم شك نكرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم على داشت و انتظار مى‏ كشید تا چه زمانى دستور دهد و او اجرا نماید."[2]

بنابراین تا زمانی که به این رشد نرسیده ایم، لایق ظهور نیستیم.

امتی که امام زمان (عج) را صرفا برای تحقق عدالت در منافع دنیوی می خواهد، هنوز فرق امام معصوم با عمر (خلیفه ثانی) را درک نکرده است!

امتی که امام زمان (عج) را برای عمران و آبادانی می خواهد، هنوز فرق امام معصوم با معاویه را درک نکرده است!

امام یارانی می خواهد که متوجه عظمت عالم هستی باشند. و بفهمند که هر حرکت آنها بدون راهبری و راهنمایی امام معصوم می تواند خطایی غیر قابل جبران باشد. چنین کسانی مانند مقداد چشم در چشم امام می دوزند که لحظه ای از انجام وظیفه عقب نمانند. و هرگز نظر خود را بر دستور معصومانه امام ترجیح نمی دهند.

اما جایی که تمام همت ها مصروف دنیا شده، و صرفا همین دنیای مادی را طالب هستیم، چرا سیستم سکولار غرب را انتخاب نکنیم؟ اگر اجرا شدن ظواهر اسلامی را طالب هستیم، چرا به نتیجه بیداری اسلامی دلخوش نکنیم؟ و ...


 

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 494 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

وقتى سكـوت خـدا را در بـرابـر راز و نـيـازت ديدى ، نگـو خدا با من قهــر اسـت ،

او به تـمـام كائنـات فـرمـان داده سكـوت كنـنـد تا

صـداى تــو را بشـنـود .

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...

 خدا فشارم  را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

 زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.

 آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...

 و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.

 بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...

 فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.

 زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!                      

   تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :

هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم .

قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم .

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم  .

و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

جمله نهایی :

عيب کار اينجاست که من  ' آنچه هستم '  را با   ' آنچه بايد باشم ' اشتباه مي کنم ، خيال

   مي کنم  آنچه بايد  باشم هستم،  در حالي که آنچه هستم نبايد  باشم .

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 469 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

سوغاتی از امام رئوف علی بن موسی الرضا

كاش يك شب باز مهمان دو چشمت می‌شدم
ريزه خوار مشرق خوان دو چشمت می‌شدم
كـاش يك شب می‌گذشتم از فراز چشم تو
گرم گلگشـت خـراسان دو چشمت می‌شدم
كـاش يـك شب می‌سرودم گنبد زرد تو را
فارغ از دنيا، غزلخوان دو چشمت می‌شدم
كاش يك شب می‌نشستم بر ضريح چشم تو
بـاز هـم پـابـند پيمان دو چشمت می‌شدم
صحن و ايوان تو را اى كاش جارو می‌زدم
چـون كـبوترها نگهبان دو چشمت می‌شدم
ضـامن آهـوست چشمان دو شهد روشنت
كـاش آهـوى بـيابان دو چشمت می‌شدم

n00004868-b

نسخه جديد قطعه صوتي بسيار زيبا "به طه به ياسين (نسخه جديد)" با صداي علي فاني

قبل از دانلود صلواتی هدیه به آقا امام رضا بفرستید.

لینک دانلود

متن شعر در ادامه مطلب

نظر یادتون نره...

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 473 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

سلام دوستان عزیز چند روزی به دلیل سفر به مشهد مقدس و زیارت آقا امام رضا افتخار همراهی با شما را ندارم.

به همین خاطر برای اینکه شما دوستان هم با پای دل در این سفر معنوی همراه شوید آهنگ زیبای امام رضا را برای دانلود قرار دادم امیدوارم لذت ببرید.

1_Reza1_1_

هزینه دانلود یک صلوات به روح پاک آقا امام رضا.

دانلود آهنگ امام رضا با صدای حامد زمانی

دعاگوی همه شما هستم .

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 505 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

ثروت با خدا بودن‏

 در مسير كوه طور، جوانى با ادب، آراسته و بزرگوار، به موسى بن عمران عليه‏السلام گفت: وقتى براى مناجات به كوه طور مى‏روى، به پروردگار عالم بگو: تو از بى‏كار خوشت نمى‏آيد و من بى‏كار نيستم، اما كارى كه در اين عالم نصيب من شده است، خرج روزمره مرا جواب نمى‏دهد و چرخ زندگى من نمى‏چرخد. من به يك پيراهن نياز دارم. به پروردگار عالم بگو: در كل اين خزانه مال و ثروت تو، اقلًا يك پيراهن‏ که به ما می رسد.

زمينه‏اى به وجود بياور كه پيراهنى به ما برسد. موسى عليه‏السلام گفت: من از خداوند درخواست مى‏كنم. اگر انسان معرفت داشته باشد، هميشه خدا با اوست و احساس كمبود نمى‏كند. موسى عليه‏السلام داستان جوان را بيان كرد: خدايا! از ادب، وقار، وبزرگوارى اين جوان معلوم است كه دوست تو مى‏باشد و تو را مى‏شناسد. از تو يك پيراهن مى‏خواهد.

خطاب رسيد: به او بگو كه خدا مى‏فرمايد: تو انسان پرتوقعى هستى. خجالت نكشيدى كه از من پيراهن مى‏خواهى؟ موسى عليه‏السلام عرض كرد: خدايا! مگر چه شده است؟ خطاب رسيد: به او بگو: زمانى كه خواستم محبت و عشق خودم را در دل‏ها تقسيم كنم، دل تو را از عشق خودم پر كردم، آيا باز تو نيازمند هستى؟

مردم به قارون انسان نيازمند نمى‏گويند، اما قارون در فرهنگ من بسيار گدا و بدبخت است، تو در فرهنگ من بسيار ثروتمند هستى. هر كه خدا را دارد، همه چيز دارد.

وقتى وارد عالم آخرت مى‏شويد، خانه، زمين، كارخانه و زن و فرزند به فرياد انسان نمى‏رسند وتك و تنها مى‏شويد. غير از خدا حتى يك نفر هم نيست كه دست ما را بگيرد.

با صبر، مرا همراه خود كنيد و ما نتيجه اين معيّت را در زندگى ديده‏ايم. حضرت موسى عليه‏السلام جواب پروردگار را به آن جوان گفت. وقتى جوان آن جواب را شنيد، شروع به گريه كردن كرد و گفت: موسى! اشتباه كردم. اگر تا آخر عالم، دائماً بدن مرا زنده زنده قيچى كنند، گوشت بدنم را به خورد خودم بدهند، ديگر آه نخواهم كشيد. بلكه مى‏گويم: محبوب من، من كه همه چيز دارم. من كه خدا را دارم، پول‏

قارون را مى‏خواهم چه كنم؟

ما خبر نداريم كه نزديك به اذان صبح كه بيدار مى‏شويم، همه خواب هستند، در گوشه‏اى پيشانى را روى خاك مى‏گذاريم و «يا رب العفو» مى‏گوييم، همين معيّت چه ارزش بالايى دارد؟ تمام جهان را به شما بدهند امايك روز روزه ماه رمضان را از شما بگيرند، والله ضرر كرده‏ايد.

در ناگوارى‏ها، حوادث و ظلم‏هاى مردم، اگر انسان صبر كند، بسيار زيبا است.

صبر كنيد كه خدا همراه، وكيل و رئيس شما باشد.

 hd9suf0qkt2pa7h0ra2

سخنرانی هایی مکتوب استاد انصاریان

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 465 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:17

 مجموعه اس ام اس هاي محرم و روز عاشوار و تاسوعا

تصاوير متحرک زيباي محرم /></a><br /><br /><br /><br /><a href=

بر تمام خنده هايم خطي از ماتم بکش

پاک کن شادي ز دل جايش هزاران غم بکش

آنقدر وقتي نمانده تا محرم فاطمه

زحمت پيراهن مشکي ما را هم بکش . . .

ايام سوگواري امام حسين (ع) تسليت باد

.
.
.

تا قيامت ز قيام تو قيامت برپاست

از قيام تو پيام تو عيان است هنوز

همه ماه است محرم ، همه جا کرب و بلاست

در جهان موج جهاد تو روان است هنوز

آغاز محرم و ايام سوگواري حسيني تسليت باد

.
.
.

خيمه ماه محرم زده شد بر دل ما / باز نام تو شده زينت هر محفل ما

جز غم عشق تو ما را نبود سودايي / عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما . . .

.
.
.

تا بال و پر عشق به جانم دادند / در وادي عاشقان مکانم دادند

گفتم که کجاست کعبه اهل ولا / درگاه حسين را نشانم دادند

ايام سوگواري حسيني تسليت باد

.
.
.

صداي پاي محرم به گوش مي آيد

بگير دست مرا به حق ماه عزات

بيا و روي مرا بر زمين مزن ارباب

مرا چهل شب ديگر رسان به کرب بلا

صلي الله عليک يا سيد الشهدا

.
.
.

محرم آمد و دلها غمين شد

غم و عشق وبلا با هم عجين شد

"حسين" آماده، بهر جانفشاني است

دوباره فاطمه قلبش حزين شد . . .

"فرا رسيدن ايام عزاداري سيد الشهدا بر شما

و تمام شيعيان و دلسوختگان و عاشقان "امام حســـين عليه السلام" تسليت باد."

.
.
.

دلم مست و لبم مست و سرم مست

بخون اي دل که صبرم رفته از دست

بخون اي دل محرم اومد از راه

بخون اجر تو با عباس بي دست . . .

عرض تسليت به مناسبت امام سوگواري امام حسين(ع)

.
.
.

عالم ، همه خاک کربلا بايدمان

پيوسته به لب ، خدا خدا بايدمان

تا پاک شود ، زمين ز ابناي يزيد

همواره حسين ، مقتدا بايدمان . . .

يا حسين

.
.
.

گويند "مي" نمي شود از راه گوش خورد

من "يا حسين" مي شنوم مست مي شوم . . .

آغاز دهه محرم تسليت باد

.
.
.

ما سينه زنان رسم جنون باب نموديم

جان و سر خود هديه به ارباب نموديم

از عمق درون ناله و فرياد نموديم

با سينه زدن زلزله ايجاد نموديم . . .

.
.
.

تـا هست جهــان شـور محــرم باقيست

اين جلوه ي جان در همه عالـم باقيست

ازنـالـه ي نـيـنــواي يـاران حسـيـن

همواره به لب زمـزمه ي غم باقيست . . .

.
.
.

فانوس اشک هايتان را روشن کنيد ، ماه غريبي شهيد نينواست .

فرارسيدن ماه محرم تسليت باد

.
.
.

خلائق خاک بر سر جملگي زاري کنيد

محرم ماه خون آمد عزاداري کنيد

ز خاک نينوا فرياد مي خيزد چنين

حسينم يار مي خواهد، وفاداري کنيد . . .

.
.
.

دلم درياچه ي غم شد دوباره / قد آيينه ها خم شد دوباره

صداي سنج و دمام اومد از دور / بخون اي دل محرم شد دوباره . . .

.
.
.

اي آن که غمت مسئله آموز من است

شور غم تو در دل پرسوز من است

روزي که حسين! بر تو من گريه کنم

سوگند به تو که بهترين روز من است . . .

ايام سوگواري حسيني تسليت باد

.
.
.

همواره تجّسم قيام است حسين (ع)

در سينة عاشقان ، پيام است حسين (ع)

در دفتر شعر ما ، رديف است هنوز

دل چسب‌ترين شعر کلام است حسين (ع)

.
.
.

مُحرّم، خيمه اي است که محبان خاندان نور در آن

به شراب طهور اشک و عزا دعوت شده اند . . .

فرارسيدن ماه محرم تسليت باد

.
.
.

محرم آمد و دلها غمين شد غم و عشق وبلا با هم اجين شد

حسين آماده بهر جانفشاني است دوباره فاطمه قلبش حزين شد . . .

.
.
.

تا دل ز غم تو گشت بي تاب حسين

اين چشم تهي نگشت از آب حسين

عمري است نيازمند اين درگاهم

يک لحظه گداي خويش درياب! حسين . . .

ايام سوگواري حسيني تسليت باد

.
.
.

عطري که از حوالي پرچم وزيده است

ما را به سمت مجلس آقا کشيده است

از صحن هر حسينيه تا صحن کربلا

صد کوچه بازکنيد محرم رسيده است . . .

.
.
.

ماه اشک هاي بي اختيار، ماه غمبار اسيران

ماه فريادهاي خونين و ماه طنين، مؤيد صحراي عشق

بر شما عاشوراييان تسليت باد . . .

.
.
.

هم عشق حسين، معني زندگي است

هم گريه بر او کمال سازندگي است . . .

.
.
.

جانـت بـه کــويــر تفتــه دريـا بخشيد

هفتاد و دو گل ، به متن صحرا بخشيد

بـــا جلـــوه ي کــربـلاي عـاشـورايي

خـون تــو بـه رنگ سرخ معنا بخشيد . . .

.
.
.

محرّم، زيباترين نگارخانه در قلب هستي است

که زمين و آسمان و ملک و ملکوت و عرش و فرش را شگفت زده کرده است

.
.
.

آنان که به گوش دل شنيدند تو را

رفتند و به پاي دل رسيدند تو را

آن کوردلان که بر دلت تير زدند

ديدند تو را، ولي نديدند تو را . . .

ايام سوگواري حسيني تسليت باد

.
.
.

اي اشک کجايي که غم از راه رسيد

اندوه عظيم و ماتم از راه رسيد

يک سال گذشت و باز يک بار دگر

پلکي زدي و محرم از راه رسيد

.
.
.

مُحرّم، خيمه اي است که محبان خاندان نور در آن به شراب طهور اشک و عزا دعوت شده اند.

فرارسيدن ماه محرم تسليت باد.

.
.
.

ماه اشک هاي بي اختيار، ماه غمبار اسيران

ماه فريادهاي خونين و ماه طنين، مؤيد صحراي عشق

بر شما عاشوراييان تسليت باد.

.
.
.

هفتاد و دو سينه سرخ هجرت کردند

با سَروَرِ آفتاب بيعت کردند

رفتند و به درياي ابد پيوستند

چون رود، به اصلِ خويش رجعت کردند

 

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 456 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 13:08

  اس ام اس تاسوعا و عاشورا 

نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو
عشق ديريست که در پيچ و خم عباس است
هر چه داريم همه از کرَم عباس است
خلقت جنت حق لطف کرم عباس است

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

فرقي نمي کند در کجاي قرن چندم ايستاده باشم !

مهم اين است که من همچنان رعيتم و تو اربابي يا حسين

 

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

تا دل ز غم تو گشت بي تاب حسين
اين چشم تهي نگشت از آب حسين
عمري است نيازمند اين درگاهم
يک لحظه گداي خويش درياب! حسين
شهادت امام حسين (ع) تسليت

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

اى که دل ها همه از داغ غمت غمگين است
وى که از خون تو صحراى بلا رنگين است
نرود ياد لب تشنه ات از خاطره ها
هر که را مى نگرم از غم تو غمگين است

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

حسين جان گوشه ي چشمي که حرف ها دارم
دلم گرفته ? فقط شوق کربلا دارم …

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

در کوچه ها ، نسيم بهشت محرم است
اين شهر بي مجالس روضه جهنم است
شکر خدا که هياتمان باز داير است
شکر خدا که بر سر اين کوچه پرچم است

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

بارِگاه با صفا را عشق است
گنبد و صحن و سرا را عشق است
عرش با آن همه هيبت گويد
حرم کرب و بلا را عشق است

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

بياييد در ماه محرم اگر زنجير ميزنيم
قبل از آن زنجير غفلت از پاي خود باز کرده باشيم
اگر که سينه ميزنيم
قبل از آن سينه دردمندي را از غم و آه پاک کرده باشيم
خوب است اگر اشکي ميريزيم
قبل از آن اشک از چهره ي مظلومي پاک کرده باشيم

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

سالها گفتيم ما از کربلا
از شهيد عشق و ميدان بلا
از غمش بر سينه و بر سر زديم
بوسه بر گهواره اصغر زديم
باز هم گفتيم: مظلوما حسين
بي کس و بي بال و پر، تنها حسين

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

آنان که به گوش دل شنيدند تو را
رفتند و به پاي دل رسيدند تو را
آن کوردلان که بر دلت تير زدند
ديدند تو را، ولي نديدند تو را
ايام سوگواري حسيني تسليت باد

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

 از زمين تا آسمان آه است مي داني چرا ؟
يک قيامت گريه در راه است مي داني چرا ؟
بر سر هر نيزه خورشيدي ست يک ماه تمام
بر سر هر نيزه يک ماه است مي داني چرا ؟

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخون اي دل که صبرم رفته از دست
بخون اي دل محرم اومد از راه
بخون اجر تو با عباس بي دست . . .
عرض تسليت به مناسبت امام سوگواري امام حسين(ع)

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

اي قدوقامت تو معني قدقامت من ايکه الهام عبادت زوجودت گيرم
کربلا کعبه عشق است منم دراحرام شددراين قبله عشاق دوتاتقسيرم
دست من خوردبه ابي که نصيب تو نشد چشم من ديددراين اب روان تصويرم
بايد اين ديده ودستها بدهم قرباني تاکه تکميل شود حج من وتقديرم

•.•.•.•.•.••.•.•.•.•.•

نام علمدار سپه آيد به گوشم انگار من عمري به او حلقه به گوشم
جانم بلرزد هر مي گويد «ابوالفضل» سرّي ست خود بنهاده در اعماق گوشم
ايام سوگواري تسليت باد

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 435 تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت: 12:57

 

سلام بر شما ای امام خوبی ها...

یاصاحب الزمان...

نمی دانم با چه زبانی به شما تسلیت بگویم آقاجان..

ما نبودیم کربلا وندیدیم مصیبت هایی که برفرزندان

حضرت زهرا(س) وارد شد.ولی شما مولای من تمام این

صحنه ها رو درک کردین.مولا جان با زبانی که از شرم قدرت بیان ندارد عرض میکنم

تسلیت میگوییم مولای من...

جهت تسلی خاطر و تسکین این مصیبت بر قلب نازنین آقامون

 صاحب الزمان(ارواحنا له الفداه) صلوات...

 

سلام بر شما ای امام خوبی ها...

یاصاحب الزمان...

نمی دانم با چه زبانی به شما تسلیت بگویم آقاجان..

ما نبودیم کربلا وندیدیم مصیبت هایی که برفرزندان

حضرت زهرا(س) وارد شد.ولی شما مولای من تمام این

صحنه ها رو درک کردین.مولا جان با زبانی که از شرم قدرت بیان ندارد عرض میکنم

تسلیت میگوییم مولای من...

جهت تسلی خاطر و تسکین این مصیبت بر قلب نازنین آقامون

 صاحب الزمان(ارواحنا له الفداه) صلوات...

 

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 448 تاريخ : يکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 15:10

 

 

امشب ، دامان ذهنم از تصاويرعطرناكي سرشار است كه همه بوي محرّم دارند ...

اسب سوار غريبي را در حاشيهانديشه ام مي بينم كه در كوچه هاي كوفه ، به دنبال امواج گمشده آدمهاي مي گردد، ودر خلوت خيابانهاي عشق در جستجوي پرچم هاي بيعت است. مي پرسم : فرزند عقيل ؟! مسلممي گويد: آري ، منم ! و من خويشتن را به دامن غربتش مي افكنم . هاي هايم را بردستهايش جاري مي كنم كه مي گويد: برخيز! ...

 

پاي نامه 140 هزار امضا بود
نوشته بود: بشتاب! ما چشم به راه تو هستيم
نوشته بود: براي آمدنت آماده ايم و ديگربا واليان شهر نماز نمي خوانيم
نوشته بود: ميوه ها رسيده و باغ ها سبزشده.منتظرت هستيم
نامه در دستهايش، وسط بيابان
روبروي سپاهي که راهش را بسته بودندايستاد:
کسي را کشته ام خونش را بخواهيد؟ مالي رابرده ام؟کسي را زخمي کرده ام؟

بي دليل هلهله کردند.
گفت: مردم کوفه مرا دعوت کرده اند، ايننامه ها
...
صداهاي بي معني و نامفهوم در آوردند تاصدايش نرسد
.
جلوتر آمد تا صورتهايشان را ببيند وناگهان ساکت شد
:
شبث بن ربعي؟! حجار بن ابجر؟! قيس بناشعث؟
!
اسم ها همان اسمهاي پاي نامه ها بود ...

 

کوچه بود و ازدحام سکوت؛
کوچه بود و مسافری غمگین؛

با نگاهی از ستاره‏ ها لبریز، تکیه داده به دیوار تنهایی
مرد، خسته از نبردی سخت، با تمام غربتش اندیشید:
وایِ من! اگر با او نیز چنین کنند، چه خواهد شد؟!
دیروز، همه با او بودند و امروز، حتی کوچه ‏های خالی او

را همراهی نمی‏کردند ...

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 464 تاريخ : يکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 15:10

آخریــن باری که می رفت جبـهه ، بــدرقه اش کردم
وقت رفتــن خواستم صورتــش رو ببوسم که یـکی صداش کــرد
سرش رو برگردونــد سمت صــدا
ناخودآگاه بــه جای صورتــش ، پشت گردنــش رو بوسیــدم . .
وقتــی پیــکر مطهرش رو آوردنــد ، رفتم بـالا سرش
دیــدم سر نداره ، گفتــن ترکـش خورده پشت گردنــش
درست همون جایـی که بوسیــده بــودم . .
بـا ایــن خاطره یاد یــه آقایی نمی افتیــن ؟!
همون آقایــی که : والشمــر جالسٌ . .
همون آقایــی که محرمش اومده
یا حسیـ ـــــــن . .
 
 
##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 428 تاريخ : يکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 15:10

خداوندانسان را موجودی مختار و آزاد آفریده است و هرگز پذیرش حکومت غیرالهی و غیر دینیرا اجازه
نداده است؛ زیرا حاکمیت غیرالهی موجب سلب آزادی و مسئولیت می شود: «لاتکنعبد غیرک و قد جعلک الله حراً».
همچنین این آزادی در همه ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تجلی می یابد؛افزون بر آنکه امام حسین(ع) که خود مظهر آزادگی و حریت است، از آزادی تعریف خاصیارائه نکرده اند؛ اما شاخص های آزادی که ایشان تدوین نموده اند، جامع ترین وگویاترین است که بر اساس آنها می توان مفهوم آزادی و آزادگی را درک نمود.

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 519 تاريخ : يکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 15:10

قسم به پنج جلد حریم خدا

مدینه و مکه و مشهد, نجف و کربلا

قسم به اشهدان لا اله الا الله

قسم به رحمت للعالمین رسول الله

به کوری چشمان آن که نتواند دید

بگو که اشهد ان علی ولی الله

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 480 تاريخ : يکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 15:10


ثامن تم : باز جمعه غروبانه ای دیگر...
يا صاحب الزمان(عج)

قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت / به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت / تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟!!! /
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت.../ ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود/ در راهِ جمکران سر راهی ببینمت
یا که مُحَرَمی شود و بین کوچه‌ ای/ در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت / آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت / با این دلِ سیاه و تباهم چه دلخوشم / بر این خیالِ کهنه يِ واهی: ببینمت!
دارم یقین که روز ِ وصالِ تو میرسد/ ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت ...

السلام علیک یا ابا صالح مهدی (عج)

به انتظار جمعه ات، به باغ دل نشسته ام

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 455 تاريخ : يکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 15:10